خلاصه داستان: این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…
خلاصه داستان: این مجموعه روایتگر داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو یعنی (ریّان) رو خواستگاری میکنه، از اوجاییکه ریّان نوه ی واقعی و تنی نصوح خان نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده، به همین منظور از اونا دعوت میکنه تا برای مراسم خاستگاری به خونش برن اما…
خلاصه داستان: زینب و ستاره دو خواهری هستند که خیلی به هم وابسته ان اما آرزوهای کاملا متفاوتی دارن. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف، اندر آرگون تغییر میکنه. اندر برای رهایی از شوهرش، هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن، پررو و ثروتمند هست. تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه، اما چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…
خلاصه داستان: الیزابت تاچر، یک معلم مدرسه جوان از یک خانواده ثروتمند شرقی، از شهر بزرگ مهاجرت می کند تا در یک شهر کوچک معدن زغال سنگ در غرب مدرسه تدریس کند.
خلاصه داستان: در نیمه اول قرن بیستم، خانم لولا تلاش می کند تا اعضای خانواده اش را در مواجهه با مشکلات مالی کنار هم نگه دارد. لولا که با جولیو ازدواج کرده و مادر چهار فرزند است، زنی قوی و جلوتر از زمان خود است.