خلاصه داستان: استان سریال کبوتر درباره یک خانواده ترکیه ای است. پدر خانواده به نام اوستا بدیر بعد از 15 سال زندان تازه آزاد شده است. او متهم به قتل بوده البته واقعا قاتل نیست و قتل را برادر خودش با همدستی برادرزن مقتول انجام داده اند اما این موضوع رازی است که کسی از آن اطلاع ندارد. بدیر حالا که آزاد شده می خواهد زندگی اش را از نو بسازد و کارگاهی را که قبلا داشت دوباره فعال کند.
خلاصه داستان: مجموعه هر چی میخواد بشه حول محور زندگی شخصی بنام دریا است ؛ دریا سالها پیش برای خدمت اجباری به یک بیمارستان نظامی منتقل میشود و آنجا با سعدی پایاسلی عشق بزرگی را تجربه میکند ولی پایاسلی فقط یک نامه وداع از خودش به جا میگذارد و غیبش میزند.
پایاسلی بعد از رها کردن گذشته کثیف خود، در نتیجه همکاری با پلیس بهعنوان معلم جغرافیا زندگی جدیدی را شروع میکند. ولی با روبرویی دوباره با دریایی که هیچوقت نتوانسته بود فراموشش کند زندگیش مثل گره کوری میشود و اسرار سالهای گذشته برملا میشوند. در این میان ماجرای پنج دانش آموز پایاسلی که راهشان به کانون اصلاح نوجوانان کشیده شده است هم نقل خواهد شد.
خلاصه داستان: سریال ترکی چه می شود اگر، یکی از پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیه است که در سال 2023 و جدیدا بر روی آنتن رفته است.
این سریال داستان تلاقی سرنوشت آتش و لیلا را نقل خواهد کرد. آتش پسری است که بعد از فوت مادرش، در سنین کوچک به مدرسه شبانهروزی فرستاده شده و دیگر از آنجا برنگشته است و در خارج از کشور بدون این که به کسی اعتماد کند، روی پاهای خود ایستاده است. از طرفی لیلا دختری است که هیچوقت خانواده واقعیش را نشناخته است و با فریب دادن مردم پول در میآورد و…
خلاصه داستان: قدیر، عمر، آسیه و امل، چهار خواهر و برادر که بشدت بهم وابسته هستند طی ماجراهایی هم پدر و هم مادر خودشون رو از دست میدن. در این دنیای به این بزرگی جز پناه بردن به همدیگه هیچ کاری نمیتونستن بکنن و هیچکسی نبود که ازشون حمایت کنه. تا این که درهای دانشکده ای که عاکف(کسی که مسبب تمام این اتفاقات بود) رئیسش بود به روی اون ها باز شد. درهای دنیایی که ثروتمند و فقیر، مظلوم و ظالم راه هایشان با هم تلاقی میکرد. در این بین قدیر تنها تلاشش این بود که از برادر و خواهرانش محافظت کند و آن ها را یکجا نگه دارد…
خلاصه داستان: زینب دختر جوانی است که همراه پدر و عمهاش زندگی میکند. او وقتی برای اولین بار عاشق میشود تصمیم میگیرد همه زندگیاش را وقف این عشق بکند و همراه عشقاش به آمریکا مهاجرت میکند و خانوادهاش را ترک میکند بدون اینکه به آنها اطلاع بدهد. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرفت اما وقتی میفهمد که باردار شده است زندگیاش زیر و رو میشود؛ چرا که دوست پسرش آمادگی پدر شدن ندارد و با این اتفاق زینب را ترک میکند. زینب تصمیم میگیرد که فرزندش را خودش به تنهایی بزرگ کند و فکر میکند توانایی تحمل چالشهای زندگی را دارد؛ اما بعد از تولد بچه و تجربه سختیهای زندگی یک مادر که به تنهایی باید کار کند و فرزندش را از آب و گل دربیاورد، تصمیم میگیرد که به ترکیه برگردد. زینب بعد از بازگشت به ترکیه و مواجه شدن با عشق سابق خود با چالش های جدید و بزرگتری در زندگی روبه رو میشود که حال باید با آنها مقابله کند…
خلاصه داستان: داستان حول محور پسری به نام علی و دوستانش می گذرد که برای تحقیق در مورد قتل بهترین دوستشان وفا که با بورسیه در همان مدرسه درس می خواند، در یک مدرسه عالی پذیرش می شوند.
خلاصه داستان: این سریال داستان ۵ دختر تنهای به دور از خانواده و مجادلههای آنها در راه زندگی در سنین نوجوانی را به تصویر میکشد. ایلول در یک خانه کوچک به همراه مادر، خواهر کوچکتر و ناپدریاش زندگی میکند. ایلول همیشه مورد تجاوز جسمی و عاطفی از سوی ناپدریاش قرار میگیرد. زمانی که او این موضوع را به مادر خود انتقال میدهد، مادرش او را باور نکرده و وی را به یک یتیمخانه میسپارد. او در ابتدا تلاش بسیاری برای ماندن نزد مادر و خواهرش میکند و از رفتن به پرورشگاه بسیار ناراحت و دلگیر است اما به تدریج به هم اتاقیهای خود که ۴ دختر هم سن و سال او هستند، وابسته شده و از آن به بعد این وابستگی هیچگاه کمرنگ نمیشود.
خلاصه داستان: زینب و ستاره دو خواهری هستند که خیلی به هم وابسته ان اما آرزوهای کاملا متفاوتی دارن. زندگی ییلدیز بعد از آشنایی با شاهزاده ی اشراف، اندر آرگون تغییر میکنه. اندر برای رهایی از شوهرش، هالیت آرگون، ییلدیز رو به کار میگیره ، وقتی این اتفاقا در زندگی ییلدیز میفته شرکتی که زینب در آن کار میکنه از طرف علیهان تاش دمیر خریداری میشه. علیهان یه کارمند خشن، پررو و ثروتمند هست. تضادهای زینب و علیهان در مدت کوتاهی به جذابیت تبدیل میشه، اما چیزی که زینب نمیدونه اینه که علیهان شریک و برادر زن دوم هالیت هست…
خلاصه داستان: این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…