خلاصه داستان: ایزو برای رسیدن به رویاهایش می جنگد و به جز امید چیز دیگری در زندگی ندارد. هارون و مادرش نرمین می خواهند از وضعیت ایزو سوء استفاده کنند اما خبر ندارند که چه کارهایی از او ساخته است.
خلاصه داستان: این سریال دربرگیرنده ی صحنه های خنده دار و بعضا احساسی هست. این قصه ی یک دختر شهرنشین وجوان است که عاشق پسری قبیله نشین از منطقه ی آنادولی ترکیه میشود و عروس آنها میشود…